عاشقانه ها
مجموعه ای از داستان های عاشقانه
بی وفا حالا که من افتادهام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم وه که با این عمرهای کوته بیاعتبار شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر شاعر: شهریار
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesتير 1391AuthorsامیرLinks
ساعت رومیزی ایینه ای
LinkDump
حمل و ترخیص خرده بار از چین |